درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان LOVE مطالب و جملات زیبا و عاشقانه دردهایی که وجودم را گرفته رهایم نمی کند چرا محرمی نمیابم؟ کی و کجا همه ی اعتماد در قلبم کشته شد؟ باز پشیمان از حرف زدن ، سکوت می کنم... و به رد سیاه روی صورتم که انتهایش نا پیداست فقط نگاه می کنم... یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, :: 13:17 :: نويسنده : HellBoy
لیلی زیر درخت انار نشست درخت انار عاشق شد.گل داد سرخ سرخ. گل ها انار شد داغ داغ هر اناری هزار تا دانه داشت. دانه ها عاشق بودند دانه ها توی انار جا نمی شدند انار کوچک بود دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت. خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را از درخت چید.مجنون به لیلی اش رسید. خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود. کافی است انار دلت ترک بخورد ... یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : HellBoy
مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد و در طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه دوست داشتم کسی را در آغوش بگیرم چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند همیشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد . مرا در آفتاب بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد. یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : HellBoy
![]() ![]() |